27 July 20
آرزوهام مثل خودم عجیب میزنن. ولی دوسشون دارم
یکیش اینه که میخوام یه کافه داشته باشم یه کافه کتاب هم کنارش
مخصوص مامان بزرگ ها باشه آره 😍 دستشون رو میگیرم برای تک تکشون که خیلی گوگولی و قشنگ ترین مشتری هان. منوی کافهام رو میارم براشون توضیح میدم .
بعد یه ربع یکیشون صدام میزنه. اونی که مانتوی قرمز پوشیده سفارش هاشون رو میگه و عزیزم یه لیوان آب هم برامون میاری
_حتما
میرم و صداهای پچ پچ رو از پشت سرم میشنوم و خندههاشون رو . یه عود روشن میکنم و صدای بک گراند کافه رو بیشتر میکنم براشون
پ.ن: در حال حاضر به خاطر دندون درد نتونستم ادامه بدم .. فقط خواستم قطره ای از رویام رو این جا ثبت کنم